ناگفتههای تلخ ازحادثه تروریستی کرمان
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۵۷۳۳۲
آن روز، مردم زیادی به گلزار آمده بودند؛ زن، مرد، پیر، جوان و حتی بچههای قد و نیمقدی که در آغوش پدر و مادر یا سوار بر کالسکه بودند. همهجا در آرامش کامل بود اما خصم سیاه، ذات پلید خودش را با منفجرکردن دو بمب به همه نشان داد. یک آن، همهچیز به رنگ خون درآمد. انگار که حضرت اسرافیل در صورش دمید و قیامت شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینها را تویسرکانی میگوید که ۱۵سال است به عنوان امدادگر در هلالاحمر استانکرمان فعالیت میکند: «روزحادثه بچههای هلالاحمر قدم به قدم در طول مسیر پیادهروی ایستاده بودند تا به مردم خدمت کنند. یکدفعه صدای خیلی بلند و ترسناکی شنیدیم. ساعت حدود ۳ بعدازظهر بود که بیسیم زدیم و پرسیدیم چه خبر است که گفتند گویا یک شیء انفجاری در بین مردم منفجر شده است. دود سفیدی به آسمان بلند شده بود. بعد از انفجار، اولین گروه از امدادگران هلالاحمر که نزدیک محل حادثه بودند، به آنجا رسیدند و دو دقیقه بعد هم ما رسیدیم. خیلی وحشتناک بود. تعداد زیادی از مردم با جیغ و داد و گریه فرار میکردند و بعضی هم بالای سر پیکرهای اعضای خانوادهشان نشسته بودند. همهجا خون بود و پر از پیکر شهدا. یکی از پیکرها متعلق به مکرمه حسینی، از امدادگران هلالاحمر کرمان بود که همراه خواهرش ملیکا که او هم عضو هلالاحمر بود، برای خدمت به مردم به مراسم آمده بودند. روز حادثه ملیکا جلوتر از مکرمه بود. وقتی انفجار اول اتفاق افتاد، مکرمه در نزدیکی محل حادثه بود و ملیکا به محض اطلاع از حادثه خودش را به آنجا رساند. ما زمانی بالای سر مکرمه رسیدیم که هم همکاران ما و هم یکی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در حال احیای او بودند. دختر جوان بهشدت مجروح شده بود و وضعیت خوبی نداشت. برای همین او با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد اما متاسفانه به خاطر شدت جراحات به شهادت رسید. ملیکا از ابتدای حادثه تا بیمارستان بالای سرش خواهرش بود و بیقراری میکرد.»
به گفته تویسرکانی، آن روز تمام فکر او و همکارانش این بود که هرکدام از مجروحان را که نبض داشت را به بیمارستان برسانند. بعد از انتقال آنها به بیمارستان دوباره به محل برگشتند و شروع به جمعآوری پیکر شهدا کردند: «تعداد پیکرها آنقدر زیاد بود که نیرو کم آوردیم و برای همین بیسیم زدیم و از شعبه هلالاحمر ماهان، گلباف، شهداد و شعب اطراف درخواست نیرو کردیم. مشغول جمعآوری پیکرها بودیم که انفجار دوم هم اتفاق افتاد و جایی بود که بیشتر نظامیها حضور داشتند. در تمام مدتی که همراه همکارانمان مشغول عملیات بودیم، بسیاری از خانوادهها سعیکرده بودند با تماس تلفنی از حال و روز آنان باخبر شوند. خانواده من هم که از تلویزیون شاهد حادثه بودند، مدام با من تماس میگرفتند اما آنقدر گرفتار بودیم که فرصت نکردم جواب تلفنشان را بدهم.» بهجز مکرمه، یک امدادگر دیگر به نام علیرضا سعادت ماهانی هم در این انفجار جان خود را از دست داد که ساعاتی بعد اسم و عکس او به همراه مکرمه در فضای مجازی منتشر شد: «ما رفته بودیم به مردم کمک کنیم اما متاسفانه دو همکار خوب خودمان را از دست دادیم. صبح دیروز به خانه مکرمه رفته بودیم. رسانهها به اشتباه نوشته بودند که ملیکا هم زخمی شده است اما اینطور نبود. او سالم است اما شرایط روحی بدی دارد. مکرمه دهه هشتادی بود و حدود سه سال بود که با ما همکاری میکرد. ملیکا دو سال از او کوچکتر است و در تمام برنامههای مربوط به هلالاحمر با ما بودند و هرگز از هم جدا نمیشدند. هر دو دانشجو و مجرد بودند. مکرمه حقوق میخواند و ملیکا دانشجوی رشته صنایع بود. شرایط روحی پدر و مادرش بعد از این ماجرا بسیار بد است و از خدا میخواهم به آنها و ملیکا صبر بدهد. دخترهای بسیار خوبی بودند و با هر دوی آنها ارتباط داشتم. خودم آسیبی ندیدم اما از نظر روحی وضعیت خوبی ندارم. ما برای کمک به دیگران رفته بودیم اما متاسفانه بچههای خودمان را غرق در خون پیدا کردیم. بعد از جمعآوری صحنه، مسئولان به خانمهای امدادگر گفتند به خانههای خود بروند اما آقایان همچنان در محل بودند. بعد از مدتی، شرایط طوری شد که به نیروهای هلالاحمر گفتند برای امدادرسانی و کمک به کادر درمان به بیمارستانها بروند. صحنههای بسیار زجرآوری دیدیم و انگارترکشهای زیادی به مردم اصابت کرده بود. امیدوارم خداوند به خانوادههای بازماندگان صبر زیاد عطا کند.»
جانهای عزیزی که پرپر شد
تراژدی مرگبار دیروز، جانهای زیادی را گرفت. براساس اعلام زهرا مظفر، مشاورامور شاهد وایثارگران وزیر آموزش و پرورش، ۲۲دانشآموز کرمانی ویک معلم به شهادت رسیدند. به گفته او، طبق اسامی شهدای دانشآموز، از یک خانواده چهار شهید دانشآموز در مقطع ابتدایی واز پایه اول، دوم، سوم و پنجم دبستان وازیک خانواده دیگر هم دو فرزند شهید داریم که یکی از فرزندان پایه ششم ابتدایی و دیگری پایه یازدهم هنرستان است. بهجز این ۲۰ دانشآموز، یک خانواده کرمانی به نام سلطانینژاد هم ۹ نفرازاعضای خود را از دست داد. پسر، دو دختر، عروس خانواده و پنج نوه این خانواده شهید در حادثه تروریستی کرمان به شهادت رسیدند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: امدادگر حادثه تروریستی کرمان شهدا امدادرسانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۵۷۳۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگیری شاهرخخان در تهران | ناگفته های شاهرخ خان در گفت و گو با همشهری آنلاین
همشهری آنلاین - الهه فراهانی : سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: با اجرای طرحهای مختلف برخورد با سارقان که از سوی پلیس آگاهی تهران صورت گرفته است، شاهد بودیم که از ابتدای سال جاری تا کنون میزان سرقت در تهران کاهش یافته است. در تازهترین طرح نیز ۵۷ سارق و مالخر را که در زمینه سرقت وسایل نقلیه نقش داشتند دستگیر شدند.
وی افزود: از متهمان دستگیر شده علاوه بر خودروهای مسروقه، ۲۰۰۰ قطعه دزدی نیز کشف شده و بررسیها نشان میدهد برخی از افراد دستگیر شده سابقهدار هستند. به گفته سردار گودرزی، اعضای دستگیر شده یکی از باندها اقدام به سرقت موتور سیکلت کرده و آنها را به استان همجوار برده و تحویل مالخر می دادند. مالخر نیز پس از بین بردن شماره ارکان موتور، با دستگاهی که داشت، شمارههای جدیدی روی آن حک میکرد و موتورها را تحت عنوان موتورهای مزایدهای میفروخت.
وی همچنین به دستگیری دزدان خودرو در این طرح اشاره کرده و توضیح داد: بارها بر ضرورت تجهیز خودروها به ردیاب تاکید کردهایم، چرا که این اقدام ایمنی در جلوگیری از سرقت، تاثیر بسزایی دارد. همچنین جلسات مستمری در خصوص ایمنی و امنیت خودروها با خودروسازان برگزار کردهایم و راهکارهای ارتقاء امنیت خودروها را ارائه دادهایم که یکی از آنها، تجهیز همه خودروهای تولیدی به ردیاب بود.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اشاره به تفاهمنامه همکاری میان پلیس و یکی از شرکتهای دانشبنیان در حوزه ساخت ردیاب گفت: استفاده از وسایل و تجهیزات الکترونیکی درخودروها راهکار خوبی برای ممانعت از سرقت خودروها است و میتواند سرنخ خوبی برای پیدا شدن وسیله نقلیه بعد از سرقت باشد.
سرقتهای شاهرخخان ایرانی
سن و سال زیادی ندارد اما تا دلتان بخواهد سابقه سرقت دارد. به او میگویند شاهرخخان، چون به گفته خودش شبیه این هنرپیشه هندی است. او را به جرم سرقت خودروهای مزدا ۳ دستگیر کردهاند. گفتوگو با وی را بخوانید.
چقدر سابقه داری؟
۱۰، ۱۲ باری می شود که دستگیر شده و به زندان رفتهام.
مگر چند سالت است؟
۲۸ سال. از نوجوانی سرقت میکردم. این بار هم به جرم سرقت مزدا ۳ دستگیر شدهام. البته فقط چند سرقت داشتم و خیلی طول نکشید که دستگیر شدم.
چرا از نوجوانی سر از دنیای مجرمان درآوردی؟
به خاطر کسب درآمد. میخواستم روی پای خودم بایستم. من از همان ابتدا راهم را اشتباهی رفتم و برای همین سرنوشتم اینطوری شد. یعنی اگر دوباره از شکم مادرم متولد می شدم، حتما راه درستی را پیش می گرفتم؛ مثلا دکتر می شدم. نه. نه. هنرپیشه می شدم. میبینید چقدر شبیه به شاهرخ خان هستم. این را خودم نمیگویم. دوستانم می گویند. اصلا آنها این اسم را روی من گذاشتند. من هم بعضی وقتها فاز هنرپیشگی میگیرم. مخصوصا وقتی از این مواد جدیده استفاده میکنم.
مگر چی مصرف میکنی؟
تیتاخ. یک نوع مخدر جدید است. تا قبل از این گل و شیشه می کشیدم. یک شب دوستانم گفتم بیا تیتاخ را امتحان کن. اسمش جالب بود و مصرف کردم. بعد از مصرف دچار توهمات عجیب و غریبی شدم. فکر می کردم در یک قصر بزرگ زندگی می کنم و شاهرخ خان واقعی هستم. خیلی دنیای عجیبی بود.
فقط مزدا ۳ سرقت می کردی؟
سالهاست که تخصصم سرقت مزدا ۳ است. خیلی وقت پیش به یک سارق حرفه ای پول دادم و او راز و رمز سرقت مزدا ۳ را یاد گرفتم. گاهی هم مزدا ۳ سرقت میکردم و با آن میرفتم سراغ ماشینهای دیگر. سراغ شاسی بلندها و لوازم داخلش را سرقت میکردم و با مزدا ۳ فرار میکردم.
از خودروهای شاسی بلند چطور سرقت می کردی؟
در عرض چند ثانیه با وسیله خاصی که داشتم(اسمش را نمیگویم که بدآموزی نداشته باشد) شیشه ماشین را می شکستم و وسایل با ارزشی که داخل آن بود را به سرقت می بردم.
مزدا ۳ را چطور سرقت می کردی؟
در عرض ۴ دقیقه با قیچی سلمانی. گفتم که پول دادم و روشش را یادگرفتم.
قبل از مزدا ۳ چی سرقت میکردی؟
از خانهها سرقت میکردم. گاهی هم پراید یا پژو می دزدیدم. البته فقط لوازم آن را بر می داشتم و ماشین را رها می کردم. سرقت از خانه ها هم خیلی مشکل بود، چون باید وارد خانه ها می شدم که ریسکش زیاد بود و دردسر داشت. آها. یکبار هم گوشی دزدیدم.
پس همه جور سرقتی انجام می دهی؟
ولی تخصص اصلی ام سرقت مزدا ۳ است. همه می دانند که شاهرخ خان سارق مزدا ۳ است. سرقت گوشی هم تفننی بود. داشتم از یک خیابان خلوت عبور می کردم که دیدم یک نفر گوشی آیفون آخرین مدل دستش است. من هم که مواد کشیده بودم و آماده سرقت. این بود که گوشی را قاپیدم و فرار کردم.
طعمهات خانم بود یا آقا؟
در مرام من سرقت از خانم ها نیست. من به هیچ عنوان از یک زن سرقت نمی کنم. من در زندان کسانی را که از خانمها سرقت کرده بودند، مسخره میکردم.
خالکوبی روی پایت چیست؟
«هرکه مرا دید تو را نفرین کرد». منظورم کسی است که مرا به این راه کشاند. نفرین ندارد؟ به نظر من که نفرین دارد. من داشتم زندگی ام را میکرد که یکی از دوستانم گفت بیا برویم سرقت. چون خوشتیپی و کسی به تو شک نمی کند. من هم رفتم و دیدم پولش خوب است و دیگر نتوانستم از این راه خارج شوم.